سیاستنامه یا سیَرالملوک، کتابی است به زبان فارسی در آیین فرمانروایی و کشورداری و اخلاق و سیاستِ پادشاهان پیشین، نوشتهٔ خواجه نظامالملک توسی. این کتاب از آثار مهم نثر فارسی در سده پنجم هجری است. سبک نگارش کتاب ساده و عاری از تصنع و تکلف است، این کتاب در اصل به دستور ملکشاه سلجوقی توسط خواجه نظام الملک و برای دو فرزند ملکشاه یعنی سنجر و تاپار نوشته شده، و از شاهکارهای زبان فارسی به شمار میآید. سال نگارش نیمه نخست این کتاب ۴۷۹ هجری است و نیمه دوم آن به سال ۴۸۴ هجری نگاشته شده است. بخشهای گوناگون کتاب که از منابع مختلف گردآوری شده و شامل اندرز، گفتههای مشاهیر، حکایتهایی در بارهٔ شاهان و وزیران و امیران و منقولاتی از قرآن و حدیث است. برخی در اصالت نسبت این کتاب به نظام الملک ترید دارند، زیرا در کتاب اشتباهات تاریخی و غلطهای نحوی و سهوهای انشائی وجود دارد که نسبت دادن آنها به خواجه نظام که خود دانشمندی بزرگ هم بوده بسیار بعید مینماید، برخی احتمال دادهاند که ممکن است کتابدار سلطنتی ملکشاه که در پایان کتاب نامش محمد ناسخ آمدهاست؛ و در نسخهای دیگر نام او مغربی یاد شده، در نوشتن بخشهایی از کتاب با خواجه همکاری کرده. نثر کتاب و سبک نوشتاری کتاب با توجه به زمان نگارش آن که قرن پنجم هجری بوده است را میتوان نثر مرسل دانست. مفاد این کتاب در بخشهای زیر دستهبندی میگردند:
1. پند و اندرز: همهٔ فصول کتاب به جز چند تا از آنها با عبارتی پندآمیز آغاز میشود که راجع به بخشی از امور مملکتداری است. البته فصول ۱ و ۲ به پیروی از شیوهٔ رایج بیشتر به وعظ دینی میپردازد، ولی چنانکه گفته شد، باقی فصول جنبهٔ عملیتر دارند.
2. نقلهایی از قرآن مجید، احادیث پیامبر و یاران او، گفتهٔ مشاهیر و بزرگان: قولها و احادیث آورده شده عموماً از دو سه سطر بیشتر تجاوز نمیکند؛ و مصنفان کتب اخلاق عربی و فارسی آنها را در آثار خود نقل میکردند. به عنوان مثال از این دست احادیث در کتاب نصیحت الملوک تألیف امام غزالی عیناً وجود دارد.
3. حکایات کوتاه: مشتمل است بر تعدادی از حکایات که از یک صفحه تجاوز نمیکند و مربوط به پادشاهان و وزیران و امیران است.
4. حکایات مفصّل: این حکایات گاهی بالغ به ۱۰ صفحه میشوند که در احوال و اقوال و اعمال و سیرت قهرمانان بودهاست؛ اما شیوهٔ کار مؤلف این نیست که با شرحهای گویا و مفصّل و توصیفات دقیق داستان خود را بیاراید. از این دست حکایات میتوان به حکایتی راجع به برمکیان یاد نمود که از بند ۳۴ فصل ۴۱ آغاز میشود. برخی از حکایات بلند:
بهرام گور و راست روشن، ملک عادل (انوشیروان)، امیرترک و سیاست معتصم، دزدان کوچ و بلوچ، عَضُدُ الدّوله و قاضی ظالم، سلطان محمود و قاضی ظالم، آلب تکین و سبک تکین، سلطان محمودو لقب درخواستن او، فخرالدّوله
سلیمان بن عبدالملک و جعفر بن برمک
5. شرح وقایع عصر مؤلف: در سراسر کتاب ۴ حکایت راجع به دوران نظام الملک وجود دارد و همه مربوط به سلطنت آلب ارسلان است.
6. روایات تاریخی: مواردی که تحت این عنوان قرار میگیرد عبارتند از فصول ۴۴ الی ۴۷ که در آنها نظام الملک برای عبرت هم وطنان خود تاریخ بعضی از خوارج را بیان کردهاست که در زمان گذشته در کشورهای مختلف بر دین و دولت خروج کردهاند. به عنوان مثال فصل ۴۴ حاکی از خروج مزدک است که بیشتر به افسانه میماند و نمیتوان آن را تاریخی شمرد.
7. تفسیر: گاه در آخر بعضی از فصول یا حکایات سه چهار سطر مطلب اضافه شدهاست که تفسیری مختصر راجع به عبارات پیش است.
«فصول سیاست نامه»
«نیمه اول»
فصل ۱: اندر احوال گردش روزگار و مدح خداوند
فصل ۲: اندر شناختن قدر نعمت
فصل ۳: اندر مظالم نشستن پادشاه و عدل و سیرت نیکو
فصل ۴: اندر عمال و پرسیدن پیوسته از احوال وزیران و غلامان
فصل ۵: اندر مقطّعان تا با رعایا چون میروند
فصل ۶: اندر قاضیان و خطیبان و محتسب و رونق کار ایشان
فصل ۷: اندر پرسیدن از حال عامل و قاضی و شحنه و رئیس و شرط سیاست
فصل ۸: اندر پژوهش کردن و بررسیدن (بررسی کردن) کار دین و شریعت
فصل ۹: اندر مشرفان و کفاف ایشان
فصل ۱۰: اندر صاحب خبران و منهیان و تدبیر کارهای مملکت داری
فصل ۱۱: اندر تعظیم داشتن فرمانهای عالی
فصل ۱۲: اندر غلام فرستادن از درگاه در مهمات
فصل ۱۳: اندر جاسوس فرستادن و تدبیر کردن مملکت و رعیت
فصل ۱۴: اندر پیکان فرستادن و برندگان بر مداومت
فصل ۱۵: اندر احتیاط کردن پروانهها در مستی و هشیاری
فصل ۱۶: اندر وکیل خاص و رونق کار او
فصل ۱۷: اندر ندیمان و نزدیکان پادشاه و ترتیب کار ایشان
فصل ۱۸: اندر مشاورت کردن پادشاه با دانایان و پیران
فصل ۱۹: اندر مفردان و برگ و ساز و ترتیب کار ایشان
فصل ۲۰: اندر ساختن سلاحهای مرصع و ترتیب آن
فصل ۲۱: اندر معنی احوال رسولان و ترتیب کار ایشان
فصل ۲۲: اندر ساخته داشتن علف در منزلها
فصل ۲۳: اندر روشن داشتن اموال از جمله لشکر
فصل ۲۴: اندر لشکر داشتن از هر جنس
فصل ۲۵: اندر نواستدن و مقیم داشتن بر درگاه
فصل ۲۶: اندر داشتن ترکمانان در خدمت بر مثال غلامان
فصل ۲۷: اندر زحمت ناکردن بندگان در وقت خدمت
فصل ۲۸: اندر ترتیب بار دادن خاص و عام
فصل ۲۹: اندر ترتیب مجلس شراب و شرایط آن
فصل ۳۰: اندر ترتیب ایستادن بندگان و چاکران به وقت خدمت
فصل ۳۱: اندر ساختن تجمّل و سلاح و آلت جنگ و سفر
فصل ۳۲: اندر حاجتها و التماسهای لشکر و خَدَم و حَشَم
فصل ۳۳: اندر عتاب کردن با بر کشیدگان هنگام خطا و گناه
فصل ۳۴: اندر کار پاسبانان و نوبتیان و دربانان
فصل ۳۵: اندر نهادن خان نیکو و ترتیب آن پادشاه را
فصل ۳۶: اندر حق گزاردن خدمت کاران و بندگان شایسته
فصل ۳۷: اندر احتیاط کردن در اقطاع مقطعان و احوال رعیت
فصل ۳۸: اندر شتاب ناکردن در کارها مرّ پادشاهان را
فصل ۳۹: اندر امیر حرس و چوب داران و اسباب سیاست
«نیمه دوم»
فصل ۴۰: اندر بخشودن پادشاه بر خلق و هر کاری بر قاعدهٔ خویش
فصل ۴۱: اندر آن که دو عمل یک مرد را نافرمودن و بیکاران را عمل فرمودن …
فصل ۴۲: اندر معنی اهل ستر و نگاه داشتن مرتبت زیر دستان
فصل ۴۳: اندر بازنمودن احوال بد مذهبان که دشمن ملک و اسلام اند
فصل ۴۴: اندر خروج مزدک و مذهب او و چگونگی کشته شدن او به دست نوشیروان عادل
فصل ۴۵: اندر خروج سندباد گبر و پدید آمدن خرّم دینان
فصل ۴۶: اندر بیرون آمدن قرمطیان و باطنیان در کوهستان …
فصل ۴۷: اندر خروج خرّم دینان به اصفهان و آذربایگان
فصل ۴۸: اندر خزانه داشتن و نگاه داشتن قاعده و ترتیب آن
فصل ۴۹: اندر جواب دادن و گزاردن شغل متظلمان و انصاف دادن
فصل ۵۰: اندر نگاه داشتن حساب مال ولایتها و نسق آنها